تويي اينجا يا كه دارم خواب مي بينم توي اون چشمهاي شوخت دو تا آفتاب مي بينم كه به تاريكي شبهاي سياهم مي تابه به نگاهم مي تابه منو افسون ميكنه ز دلم حسرتو بيرون ميكنه خون بسرعت توي رگهام مث جوهاي پر آب نقش هستي ميزنه شور ميزنه ميون سرماي بهمن به زمستون دلم دو تا آفتاب مي تابه توي دشت دل افسرده ي من مي شكافن پوشش غم رو دونه ها دونه ي شادي واميد و صفا همه جا غرق گل و سبزه ميشه سر ميارن بيرون از خاك پونه ها پيش خورشيد نگاهت توي اون مردمكا مث يه ذره ميشه نقش ( تابه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

هر حرفی از هر دری دانلود و اخبار روز MFH نهال:بادام،گردو،گیلاس،گلابی مرکز تخصصی گفتار درمانی و کار درمانی دکتر صابر