عالم تمام شد بی جار وقتی شراب در دهن غنچه ریختند تا مست شود هستی کام از دهان خواب ربودند شیرینی از زبان شبی بیدار گل گل هجای معطر در دشت رقص هزار پاره تنی آتش آن سوی آینه اما چشمی آهسته می گریست دندان به لب نفسی بیمار رخساره ای شکسته در بغل دیدار عالم تمام شد بی جار وقتی عروسک من را یدند! عالم تمام شد بی جار محمد پوردامغانی زمستان 1399 تمام ,عالم ,عالم تمام منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

موشی چت | چت روم موشی موسسه حقوقی عدالت کاوان علم امروز sevil_alroom@ logcomr فلزیاب ارزان 09102191330