گاهي وقتها،
بعضي مردها،
گريه مي کنن،
حتي، زار، زار،
اما، نه به خاطر خودشون،
بخاطر همه صبوري که چون زنها ندارن،
همه عشقي که چون مادر ها،
و همه اون خماري که در پياله گم کرده اند!
گاهي مردها گريه مي کنن،
به خاطر جفايي که کردن،
به خاطر پيماني که شکستن،
و به خاطر نازکي هاي نداشته،
به خاطر اون وقتها،
که بايد،
اما کش نيومدن،
به خاطر بي طاقتي هاشون،
و يه دسته گل لاله عباسي،
که زير پا له شد،
به خاطر شيشه عطري که شکست،
مربايي که ريخت،
و همه بوسه هايي که تو خواب،
رو گونه هاشون نشست و نفهميدن و.
و به خاطر قلبي که،
حالا ديگه مال اونها نيست!
آره،
گاهي وقتها،
بعضي مردها،
گريه مي کنن،
حتي،
زار، زار.
درباره این سایت